[ad_1]
به نظر می رسد معمول است که بگوییم ایالات متحده پس از چهار سال دونالد ترامپ دیگر مانند گذشته نخواهد بود.
گرچه سرمایه دار بزرگ نیویورک نمی تواند کاملاً مسئول تقسیمات کشوری وی باشد ، اما سبک حکمرانی ، حاکمیت قدرت ، دستکاری اطلاعات و عدم حساسیت وی در درک اهمیت نهادهای دموکراتیک ، وی را به نوعی کاتالیزور نفرت معرفی کرده است. و کینه اجتماعی.
امتناع از پذیرش شکست در انتخابات ریاست جمهوری و ادعاهای دروغین کلاهبرداری – که او هنوز هم با اعتقاد به اعتقاد خود که فقط دو صلاحیت پذیر به آن اعتراف می کنند: بدبینانه یا بالینی – منجر به خشونت شدید علیه پایتخت ، مقر کنگره ایالات متحده و نماد تاریخی آنها شده است جدایی قدرت ها.
به نوعی ، ترامپ از هیچ یک از شرورهایی که می تواند به دموکراسی وارد کند ، از خود دریغ نکرد ، اگرچه بسیاری از روحیه هایی که او برانگیخته بود ، مانند نفرت نژادی ، ضد جهانی سازی ، ضد علم و توطئه ، با چشمی باز به آنچه این شهر به عنوان آمریکای عمیق ، منطقه مرکزی ایالات متحده شناخته می شود ، که در آخرین انتخابات نقشه را قرمز رنگ آمیزی کرد.
با نقاط قوت متفاوت بسته به میزان منافع مربوط ، تأثیر ترامپ در بقیه کره زمین احساس می شود ، گرچه وسواس او همان اتفاقی است که در داخل مرزها افتاده است و تقریباً تمام اقدامات سیاست خارجی او را می توان در این کلید خواند. . به عنوان مثال: تصمیم به ترک توافق نامه پاریس در مورد تغییر آب و هوا به نفع برخی از صنایع آلاینده به معنای کاهش در مبارزه با گرم شدن کره زمین است.
مطمئناً جهانی را آشفته به جا می گذارد و این میراث موضوع برنامه فوری امروز ما است.
متن اصلی این مقاله در تاریخ 01/08/2021 در نسخه چاپی ما منتشر شده است.
[ad_2]